کد مطلب:50561 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

عمومیت ابتلا و امتحان











ابتلا و امتحان با فلسفه ای كه بیان شد، ناموس الهی است كه همه چیز و همه كس را در برمی گیرد و هیچ كس از این سنت فراگیر و همیشگی بیرون نیست و همه ی امور این عالم به نحوی وسیله ی ابتلا و امتحان است. امیرمومنان علی (ع) درباره ی عمومیت ابتلا و امتحان می فرماید:

«الحمد لله الذی لبس العز و الكبریاء و اختارهما لنفسه دون خلقه و جعلهما حمی و حرما علی غیره و اصطفاهما لجلاله. و جعل اللعنه علی من نازعه فیهما من عباده. ثم اختبر بذلك ملائكته المقربین، لیمیز المتواضعین منهم من المستكبرین.»[1] .

سپاس خدای را كه لباس عزت و بزرگی درپوشید و آن دو را برای خود گزید و بر دیگر آفریدگان ممنوع گردانید. آن را خاص خود فرمود و بر دیگران حرام

[صفحه 415]

نمود. آن لباس را برگزید چون بزرگی او را می سزید. و آن كس را از بندگان لعنت كرد كه آرزوی عزت و بزرگی او را در سر پرورد. پس فرشتگان مقرب خود را بدان بیازمود و بدین آزمایش فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود.

البته ناموس ابتلا و امتحان به گونه ای به اجرا در می آید كه باطنها ظهور نماید و استحقاقها مشخص گردد، چنانكه خدای متعال با فرمان سجده به آدم فرشتگان و نیز ابلیس را كه ردیف فرشتگان قرار گرفته بود، در آزمونی سخت قرار داد و امتحان نمود.

«و لو اراد الله ان یخلق آدم من نور یخطف الابصار ضیاوه و یبهر العقول رواوه و طیب یاخذ الانفاس عرفه، لفعل. و لو فعل لظلت له الاعناق خاضعه و لخفت البلوی فیه علی الملائكه. ولكن الله سبحانه یبتلی خلقه ببعض ما یجهلون اصله، تمییزا بالاختبار لهم و نفیا للاستكبار عنهم و ابعادا للخیلاء منهم.»[2] .

و اگر خدا می خواست آدم را از نوری بیافریند كه فروغ آن دیده ها را برباید و زیبایی آن بر خردها غالب آید، با بویی خوش چنانكه نفسها را تازه نماید، چنین می كرد و اگر چنین می كرد، گردنها برابر او خم بود و كار آزمایش بر فرشتگان آسان هم، لیكن خدای سبحان آفریدگان خود را به پاره ای از آنچه اصل آن را نمی دانند، می آزماید تا فرمانبردار از نافرمان پدید آید و تا بزرگمنشی را از آنان بزداید و تكبر را از ایشان دور نماید.

همه ی امور این عالم، آمدنها و رفتنها، برآمدنها و فروافتادنها، وجود فرشتگان و شیاطین، ارسال رسل و انزال كتب، تحولات و تطورات در چنبره ی ناموس الهی ابتلا و امتحان است و در این میان، مهم دریافتن و درست دیدن و نیكو امتحان دادن است. این عالم، خانه ی آزمایش است و همه چیز آن وسیله ی آزمون.

«و اهبطه الی دار البلیه.»[3] .

و خدای سبحان آدم را بدین سرای ابتلا و امتحان فرود آورد.

«فاعطاه الله النظره استحقاقا للسخطه و استتماما للبلیه.»[4] .

پس خداوند ابلیس را مهلت بخشید كه خشم را سزاوار بود و كامل شدن بلا و آزمایش را در خور و به كار.

[صفحه 416]

«و لو اراد الله سبحانه لانبیائه حیث بعثهم ان یفتح لهم كنوز الذهبان و معادن العقیان و مغارس الجنان و ان یحشر معهم طیور السماء و وحوش الارضین لفعل و لو فعل لسقط البلاء و بطل الجزاء و اضمحلت الانباء و لما وجب للقابلین اجور المبتلین و لا استحق المومنون ثواب المحسنین و لا لزمت الاسماء معانیها. ولكن الله سبحانه جعل رسله اولی قوه فی عزائمهم و ضعفه فیما تری الاعین من حالاتهم، مع قناعه تملا القلوب و العیون غنی و خصاصه تملا الابصار و الاسماع اذی. و لو كانت الانبیاء اهل قوه لا ترام و عزه لا تضام و ملك تمد نحوه اعناق الرجال و تشد الیه عقد الرحال، لكان ذلك اهون علی الخلق فی الاعتبار و ابعد لهم فی الاستكبار و لامنوا عن رهبه قاهره لهم، او رغبه مائله بهم، فكانت النیات مشتركه و الحسنات مقتسمه. ولكن الله سبحانه اراد ان یكون الاتباع لرسله و التصدیق بكتبه و الخشوع لوجهه و الاستكانه لامره و الاستسلام لطاعته، امورا له خاصه، لا تشوبها من غیرها شائبه. و كلما كانت البلوی و الاختبار اعظم كانت المثوبه و الجزاء اجزل.»[5] .

و اگر خدای سبحان اراده می فرمود آن هنگام كه پیامبران خود را مبعوث نمود، تا برای آنان گنجهای زر را بگشاید و كانهای طلای ناب را آشكار نماید و باغستانها و درختستانها و وحشیان زمین و پرندگان آسمان را بر آن جمله بیفزاید، چنین می كرد و اگر كرده بود، نه پاداش مانده بود و نه امتحان و نه اخبار- آسمان و آمدن پیامبران- و نه پذیرندگان دعوت، مزد آزمودگان را سزاوار بودند و نه مومنان از پاداش نیكوكاران برخوردار و نه اسمها معنیهای خود را نمودار. لیكن خدای سبحان فرستادگان خود را در اراده شان نیرومند گرداند و در آنچه دیده ها از ظاهر آنان می بیند خوار نمایاند با قناعتی كه دل و چشمها را از بی نیازی پر دارد و درویشی كه دیده ها و گوشها را پر بیازارد. و اگر پیامبران را نیرویی بود كه با آن به ستیز نتوان برخاست و عزتی كه از آن نتوان كاست و پادشاهیی كه مردمان گردن به سوی آن كشند و آرزومندان رخت بر اشتران بسته روی به سوی آن نهند، بر مردمان آسانتر بود كه از قدرت

[صفحه 417]

آنان عبرت پذیرند و راه گردنكشی پیش نگیرند، لیكن در چنین حال، ایمانشان یا از بیم جان بود و یا امید- به دست آوردن نان و چنان ایمان و كار نیكو، خالص نمی نمود- بلكه نیم از ترس و نیمی به رغبت بود. اما خدای سبحان خواست تا پیامبران او را فرمانبردار بودن و كتابهای او را باور نمودن و به درگاه او فروتنی كردن و فرمان او را به خواری گردن نهادن و پیشانی طاعت به درگاه او سودن، كارهایی باشد خاص او- كه از دل خیزد- و چیزی با آن نیامیزد و هر چه سختی و آزمایش سترگ، پاداش و مكافات بزرگ.

خدای متعال نظام عالم را چنین قرار نداده است كه بدون ابتلا و امتحان و بیرون از میل و خواست خود انسان كمالی برای آدمی فراهم شود و از این رو پیامبران را به گونه ای ارسال نفرموده است تا مردمان ناچار از پیروی ایشان شوند و از بیم جان و یا امید نان به آنان ایمان آورند. ناموس الهی بر ابتلا و امتحانی فراگیر قرار دارد و همه چیز در دایره ی آن است، به گونه ای كه آدمیان با اراده ی خود به سوی كمال مطلق گام بردارند و در ابتلا و امتحان خالص شوند و به آنچه لایق آنند دست یابند.

همه چیز بستری است برای كمال یابی آدمی و زمینه ای برای شكوفایی استعدادها در جهت كمال مطلق، اگر مردمان از این ابتلاها و امتحانها به نیكویی بهره ببرند. احكام الهی همه در این جهت است. امیرمومنان علی (ع) درباره ی خانه ی كعبه و حج گزاردن و ابتلا و امتحان مردمان بدان، فرموده است:

«الا ترون ان الله سبحانه اختبر الاولین من لدن آدم صلوات الله علیه، الی الاخرین من هذا العالم، باحجار لا تضر و لا تنفع و لا تبصر و لا تسمع، فجعلها بیته الحرام الذی جعله للناس قیاما. ثم وضعه باوعر بقاع الارض حجرا و اقل نتائق الدنیا مدرا و اضیق بطون الاودیه قطرا. بین جبال خشنه و رمال دمثه و عیون وشله و قری منقطعه، لا یزكو بها خف و لا حافر و لا ظلف. ثم امر آدم علیه السلام و ولده ان یثنوا اعطافهم نحوه، فصار مثابه لمنتجع اسفارهم و غایه لملقی رحالهم. تهوی الیه ثمار الافئده من مفاوز قفار سحیقه و مهاوی فجاج عمیقه و جزائر بحار منقطعه، حتی یهزوا مناكبهم ذللا یهللون لله حوله و یرملون

[صفحه 418]

علی اقدامهم شعثا غیرا له. قد نبذوا السرابیل وراء ظهورهم و شوهوا باعفاء الشعور محاسن خلقهم، ابتلاء عظیما و امتحانا شدیدا و اختبارا مبینا و تمحیصا بلیغا، جعله الله سببا لرحمته و وصله الی جنته. و لو اراد سبحانه ان یضع بیته الحرام و مشاعره العظام، بین جنات و انهار و سهل و قرار، جم الاشجار دانی الثمار، ملتف البنی، متصل القری، بین بره سمراء و روضه خضراء و اریاف محدقه و عراص مغدقه و ریاض ناضره و طرق عامره، لكان قد صغر قدر الجزاء علی حسب ضعف البلاء. و لو كان الاساس المحمول علیها و الاحجار المرفوع بها، بین زمرده خضراء و یاقوته حمراء و نور و ضیاء، لخفف ذلك مصارعه الشك فی الصدور و لوضع مجاهده ابلیس عن القلوب و لنفی معتلج الریب من الناس. ولكن الله یختبر عباده بانواع الشدائد و یتعبدهم بانواع المجاهد و یبتلیهم بضروب المكاره، اخراجا للتكبر من قلوبهم و اسكانا للتذلل فی نفوسهم و لیجعل ذلك ابوابا فتحا الی فضله و اسبابا ذللا لعفوه.»[6] .

نمی بینید خدای سبحان، پشینیان از آدم (ع) تا پسینیان از این عالم را آزمود به- حرمت نهادن- سنگهایی بی زیان و سود، كه نبیند و نتواند شنود. پس خدا آن را خانه ی با حرمت خود ساخت و برای فراهم آمدن و عبادت مردمانش پرداخت. پس آن خانه را در سنگلاخی نهاد از همه ی سنگستانهای زمین دشوارتر و ریگزاری رویش آن از همه كمتر. به دره ای از دیگر دره ها تنگتر، میان كوههایی سخت و ریگهایی نرم دشوار گذر و چشمه هایی زه آب آن كم و جدا از هم، كه شتر در آنجا فربه نشود و اسب و گاو و گوسفند علف نیابد. پس آدم و فرزندان او را فرمود تا روی بدان خانه دارند- و با حرمتش شمارند- پس خانه برای آنان جایگاهی گردید كه سود سفرهای خود را در آن بردارند و مقصدی كه بارهای خویش در آن فرود آرند. دلها در راه دیدار آن شیدا، از دشتهایی بی آب و گیاه و مغاك دره های ژرف و جزیره های از یكدیگر جدا در پهنه ی دریا، تا از روی خواری شانه هایشان را بجنبانند و گرداگرد خانه كلمه ی تهلیل بر زبان رانند و بر گامها روند دوان، خاك آلود و مو پریشان. جامه ها را به

[صفحه 419]

یك سو انداخته و با واگذاشتن موها خلقت نیكوی خود را زشت ساخته. آزمایشی بزرگ و امتحانی دشوار و آزمودنی آشكار برای پدید آمدن نافرمان از فرمانبردار. خدا زیارت خانه را موجب رحمت خود فرمود و وسیلت رسیدن به بهشت نمود. و اگر خدای سبحان می خواست خانه ی با حرمت و عبادتگاه با عظمت خود را میان باغستانها نهد و جویبار و در زمین نرم و هموار و درختستانهای از هم ناگسسته و میوه ها در دسترس و عمارتها در هم و دهستانها به یكدیگر پیوسته، میان گندمزارهای نیكو و باغهای سرسبز تازه رو و زمینهای پر گیاه گرداگرد او و بقعه های پر باران و باغستانهای خرم و راههای آبادان، پاداش كم بود و آزمایش ناچیز هم و اگر بنیادی كه پایه ی آن بناست و سنگهایی كه خانه بد آنها برپاست، از زمرد سبز بود و یاقوت سرخ فام و با روشنی و درخشش تمام، از راه یافتن دودلی در سینه ها می كاست و كوشش شیطان را از دلها دور می كرد و شك و تردید از مردمان برمی خاست. لیكن خدا بندگانش را به گونه گون سختیها می آزماید و با مجاهدتها به بندگی شان وادار می نماید و به ناخوشایندها آزمایششان می كند تا خودپسندی را از دلهایشان بزداید و خواری و فروتنی را در جانهایشان جایگزین فرماید و آن را درهایی سازد گشاده و به بخشش او و وسیلتهایی آماده برای آمرزش او.

عمومیت ابتلا و امتحان چنان است كه هیچ قبضی و هیچ بسطی نیست جز كه صورتی از این آزمون است، چنانكه امیرمومنان (ع) اشارت فرموده است:

«و قدر الارزاق فكثرها و قللها و قسمها علی الضیق و السعه فعدل فیها لیبتلی من اراد بمیسورها و معسورها و لیختبر بذلك الشكر و الصبر من غنیها و فقیرها. ثم قرن بسعتها عقابیل فاقتها و بسلامتها طوارق آفاتها و بفرج افراحها غصص اتراحها.»[7] .

و روزیها را مقدر كرد، برخی اندك و برخی فراوان. دسته ای در تنگی و دسته ای در زندگانی فراخ و آسان. قسمتی كرد به عدالت تا آن را كه خواهد بیازماید در زندگی آسان یا دشوار و بیازماید سپاس و شكیبایی را در توانگر و

[صفحه 420]

نادار. با فراخی معیشت، مشقت فاقتها را همراه كرد و با تندرستی و سلامت، نابیوسان[8] آفتها را و با نبودن غم و بودن شادمانی، اندوههای گلوگیر زندگانی.

نعمتها و نقمتها و فرازها و فرودها، همه ابزار ابتلا و امتحان است. امكاناتی كه در اختیار انسان قرار گرفته است، برای این است كه مشخص شود آدمی چگونه از اینها بهره می برد و آنها را در چه جهتی به كار می گیرد و چگونه رفتار می نماید و خود را چگونه می سازد. امیرمومنان (ع) مسئولیت و كارگزاری را نیز از این جمله معرفی كرده و در عهدنامه ی مالك اشتر بدو چنین یادآور شده است:

«و اشعر قلبك الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لا تكونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اكلهم، فانهم صنفان: اما اخ لك فی الدین، او نظیر لك فی الخلق، یفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل و یوتی علی ایدیهم فی العمد و الخطاء، فاعطهم من عفوك و صفحك مثل الذی تحب و ترضی ان یعطیك الله من عفوه و صفحه، فانك فوقهم و والی الامر علیك فوقك و الله فوق من ولاك! و قد استكفاك امرهم و ابتلاك بهم.»[9] .

قلب خود را از مهربانی و دوستی و لطف به مردمان لبریز ساز و مبادا نسبت به آنان چون جانور درنده ی آزار كننده ای باشی كه خوردنشان را غنیمت شماری، زیرا مردمان دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تواند و دسته ی دیگر در آفرینش با تو همانندند. گناهی از ایشان سر می زند، یا علتهایی بر آنان عارض می شود ، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان می رود. به خطایشان منگر و از گناهشان درگذر، چنان كه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید، چه تو برتر آنانی و آن كه بر تو ولایت دارد از تو برتر است و خدا از آن كه تو را ولایت داد بالاتر و او ساختن كارشان را از تو خواست و آنان را وسیلت آزمایش تو ساخت.

امیرمومنان (ع) به این حقیقت توجه می دهد كه همه چیز وسیله ی ابتلا و امتحان است تا انسان آزموده شود و چگونگی خود را جلوه دهد و از آن حضرت در این باره چنین روایت شده است:

[صفحه 421]

«ثلاث یمتحن بها عقول الرجال، هن المال و الولایه و المصیبه.»[10] .

سه چیز است كه عقل آدمیان بدان آزموده می شود و آنها عبارت است از: دارایی، زمامداری و گرفتاری.

اینها همه عرصه های ابتلا و امتحان آدمی است كه اگر درست دیده و دریافت شوند و در رویارویی با آنها بر اساس موازین حق و عدل عمل گردد، بستری مناسب در جهت كمال یابی اند و اگر نادرست دیده و دریافت شوند، زمینه ی سقوط و هلاكت آدمی اند.


صفحه 415، 416، 417، 418، 419، 420، 421.








    1. نهج البلاغه، خطبه ی 192.
    2. همان.
    3. همان، خطبه ی 1.
    4. همان.
    5. همان، خطبه ی 192.
    6. همان.
    7. همان، خطبه ی 91.
    8. «نابیوسان» به معنای غیر منتظر و غیر مترقب است. فرهنگ معین، ج 1، ص 635.
    9. نهج البلاغه، نامه ی 53.
    10. شرح غررالحكم، ج 3، ص 337.